فریاد می زنم ،
من چهره ام گرفته !
من قایقم نشسته به خشکی !
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست ،
یکـــــ دستــــ بـــی صـــداســـتــــ ،
من ، دست من کمک ز دست شما می کند طلب،
فریاد من شکــــسته اگر در گلو ، وگر
فریـــاد مـــن رســـتا ،
من از برای راه خلاص خود و شما،
فریـــاد مــی زنـــمـــ
فریـــاد مــی زنــمــ !!
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط
:♥یاسی♥ | لينک ثابت
|20 / 11 / 1391برچسب:,